روزی که با شلیک 2 موشک هوایت شونده از ناو وینسنس متعلق به نیروی دریایی آمریکایی، هواپیمایی آبهای خلیجفارس سرنگون و 298 مسافر آن از مرد و زن، کودک و نوجوان و کهنسال از دست میروند و در میان آنها 66 کودک زیر 13 سال و 53 زن بودند.
نویسنده کتاب تفنگ و عروسک، قلم برداشته و به سراغ خانوادههای بازمانده از این واقعه رفته تا شرحی از حال آنها را از نظرگاه متفاوتی بررسی کند.
او در مقدمه مینویسد: «این حادثه غمبار با گذشت بیش از سه دهه هنوز مورد بررسی کامل در محکمهای صالح قرار نگرفتهاست. از یک نظر این حادثه فقط برگی از پرونده اختلاف بین دو دولت ایران و امریکا است، اما از سوی دیگر ۲۹۰ نفر انسان بیگناه قربانی یک زیادهطلبی ماجراجویانه قرار گرفتهاند، و صدها خانواده برای همیشه داغدار عزیزانشان شدهاند. ۶۵ کودکی که در این حادثه مظلومانه جان باختند، حق داشتند زنده بمانند، زندگی کنند و از نعمت زیستن در کنار پدر و مادرشان بهره گیرند. اما آنان از این حق بزرگشان محروم شدند، فقط به این دلیل ساده که یک نفر تصمیم گرفت ماشه را بکشد.»
«حسن رضوانی نیکابادی» باستانشناس پیشکسوت را بسیاری از باستانشناسان ایران با نام «عموحسن» میشناسند؛ مردی که همواره با صدای گیرایش به دل خاطرات باستانشناسی نقب میزند. دانشجویان و کارشناشان باستانشناسی بیشک جستارها و روایتهای او را در سخنرانیها و همایشها شنیدهاند.
عموحسن باستانشناسی است که نمیتواند از کنار خاطرات و آدمهای محوطههایی که کاوش کرده عبور کند. او سالهاست این خاطرات را مینویسد تا مردم بیشتری با فراز و نشیبهای باستانشناسی آشنا شوند.
او در کتاب خاک مکینه نه فقط از سفرهای باستانشناسیاش نوشته بلکه یادی کرده از گذشته و دوران کودکیاش در اصفهان و اهواز. او روایت جدیدی به ما از حسن چوبشکن معروف اصفهان میدهد. چوبشکنی که قهرمان هیچ داستانی نیست. شخصیتهای داستانهای عمو حسن همه فراموش شدهاند. کمتر کسی از آنها نوشته است.
کتاب کتیبه خون داستانی است برآمده از رخدادهای اوایل دهه 60 . داستانی از رنج و نفرین در خاک ایران. گویای تلاش یک باستانشناس برای کاوش و حفاظت یک محوطهی تاریخی زیر خمپاره و ژ3 و درگیریهای هر روزه در زمان جنگ.
این کتاب داستان زندگی زنی است که در کودکی کوماری بوده. اسماعیل یغمایی آن را بر پایهی اسطورهی هندوها بهویژه در نپال نگاشته است. در این کشور «تالجو» تجسم کالی و شکل دیگری از الههی دورگا است که ویژگی ویرانگری دارد.
اسماعیل یغمایی، باستانشناس در این کتاب نقب میزند به دههی ۴۰ . او ناگفتهها و ناپیداهای باستانشناسی ایران در آن دوره را با روایتی منحصربهفرد و بیپرده با مخاطبان درمیان میگذارد. از کاوش تپهیحیی تا چنارباشی و بسیاری از محوطههای مهم دیگر ایران. این کتاب اهمیت بسزایی در تاریخنگاری معاصر باستانشناسی ایران دارد.
عموحسن هر بار که به کاوش رفته، افزون بر یافتههای باستانشناسی با مردم روستاهای دورافتاده آمیخته و پای درد و دل آنها نشسته. او سالهاست با کولهباری از حرفها و صداهای آنها هر روز بیوقفه راه میرود، کوهنوردی میکند. محال است خورشید غروب کند و این خاطرات در دلش مرور نشوند. عمو حسن حالا روایتهایش از باستانشناسی و سختیهایی که باستانشناسان میگذرانند را نوشته و برایمان خوانده است تا مردمان بیشتری از مرز و بوم با قشری از جامعه که کمتر شناخته شدهاند آشنا شوند.
این کتاب شامل جستارهایی از حسن رضوانی نیکابادی باستانشناس است. او نگاه شاعرانهای به زندگی یک باستانشناس دارد که درمیان دشت و کویر و مناطق دورافتاده میگذرد.
کتاب همراه با سیدی است و شما میتوانید جستارها را با صدای نویسنده هم بشنوید.
این کتاب درباره خاطرات اسماعیل یغمایی، باستانشناس پیشکوست ایران است. این خاطرات بخش ناگفتهای از تاریخ شفاهی معاصر بهشمار میرود، تکههایی از تاریخ که تا به امروز به نگارش درنیامده. او بعد متفاوتِ شخصیتهایی چون محمد مصدق، صادقهدایت، ملکالشعرا بهار و... در این کتاب ثبت کرده است.